شاد زیستن را فراموش کرده ام.مثل اولین باری که قلبم با تند وکند تپیدنش عارض شدن عشق و علاقه ای را گوشزد میکرد. حتی اعتماد کردن به آدمها ,به حرفها وقولهایشان ,حتی اعتماد به جریان زندگی را نیز فراموش کرده ام. در بی وزن ترین حالت ممکن زیستن هستم.حتی این اشرف مخلوقات بودن هم این روزها تمسخر و استهزایی بیش نیست. حتی ان خنده ها و قهقه های به ظاهر از ته دل نیز در جایگاه خود اشفتگی و خراشیدگی روح و جسم را گویا میکند خودم میدانم همه ی این غمها و اشفتگی ها و بی
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت